فال عشق

فال عشق

بی تو - ma hame
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از شریفترین کردار مرد بزرگوار آن است که از آنچه مى‏داند غفلت نماید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :2
کل بازدید :18991
تعداد کل یاداشته ها : 9
103/9/2
3:34 ع

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

عطر صد خاطره پیچید ،باغ صد خاطره خندید

یادمآامد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت

اسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام

خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست بر آورده به مهتاب

شب و صحرا وگل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم امد تو به من گفتی : از این عشق حذر کن

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب آیینه ی عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردای دلت بار گران است تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم: حذر از عشق ندانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی من نرمیدم، نگسستم باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم 

حذر از عشق ندانم، سفر از پیش تو هرگز نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت

اشک در چشم تو لرزید ماه به عشق تو خندید

یادم آمد که اگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم نرمیدم

رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم

نگرفتی از عاشق آزرده خبر هم

نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم

بی تو امّا به چه حالی من از آن کوچه گذشتم


91/2/14::: 2:37 ع
نظر()
      شکایت
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام دوستان ... کیا هستن کیا نیستن ... چه خبرا ...


+ salam doosetan :)))) ahval


+ سلااااام ...


+ گل نازداروم مه شوگارم... بیو بیو که دلم سیت تنگه... ندونم تاکی دلت چی سنگه... بهار اوید وا گل گندم... موتهنا وا درد تو مندم... ولم کردی وا دل پر دردم... دلوم خینه دی ز حرفا مردم... گودی بی که وا بهار ایام... سی چه په نیاهی... حالا دیه باور ایکنم که تو بی وفایی... زویرت رهدوم مکن وام چی نو گل نازدارم... بیو که بی تو دیه مه رهده زه ای شو گارم...


+ سلام دوستان گل ...
+ سلامی به گرمی نان و تنور...سلامی به یاران سنگ صبور........ سلامی به دستان بی معرفت ... به نزدیک یادان پیوسته دور....... سلامی به مردان ایران زمین ... دلیران،شجاعان،زنان غیور....... سلامی به عشق وبه عاشق سلام ... سلامی به راه بندان عقل وشعور...... سلامی به گرد تمام جهان ... به دوستان سلام وبه دشمن به زور.......


+ کجایی که ببینی دلا خونن ... همه درگیر یه لقمه نونن ... حتی جوونای ایران ... دیگه هیچی از عشق نمیدونن ... یه روز میاد که به جز یه نقشه ... چیزی از ایران باقی نمونه... کسایی که رفتنو جون دادن ... به خدا واسه ی بهشت نبوده ... کوروش بیدار شو وقتی خوابی ... شدیم طفلی که مادر نداره ... هرکی میاد به اسم یه مادر ... یه چیزی ازمون برمیداره ... یه روز میاد که یه ایرانی ... دیگه هیچی از خودش نداره...


+ دارم سوالی ای خدا ای آشنا با فکر ما... وی قادر قدرت نما... چون می نوشتی این سرنوشت ما خاکیان را... قسمت چه کردی از ملک هستی افلاکیان را... ای داور عرش آفرین صورتگر فرش زمین... وی مالک ملک یقین... باید به بال اندیشه پویم هفت آسمانت را... یک یک ببینم هم ثابت و هم سیارگانت را...
+ نشسته ماه بر گردونه عاج ... به گردون می رود فریاد امواج ... چراغی داشتم، کردند خاموش،... خروشی داشتم، کردند تاراج ...


+ جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت ... سر را به تازیانه او خم نمی کنم! ... افسوس بر دوروزه هستی نمی خورم ... زاری براین سراچه ماتم نمی کنم... با تازیانه های گرانبار جانگداز.. پندارد آنکه روحِ مرا رام کرده است جان سختی ام نگر، که فریبم نداده است این بندگی، که زندگیش نام کرده است! بیمی به دل زمرگ ندارم، که زندگی جز زهر غم نریخت شرابی به جام من. گر من به تنگنای ملال آور آسوده یکنفس زده باشم حرام من!